loading...
تاریخ زندگی
لایو بازدید : 15 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

http/images/98407097571987112120.gif

به اطلاع اعضای هیئت رئیسه،هیئت امناء و کانون فرهنگی مهدیه روستای وادقان می رسانیم؛جلسه ای با موضوع برگزاری مراسم های ایام محرم و صفر و همچنین مجمع سالیانه هیئت انصارالمهدی(عج) در چهارشنبه مورخ 8 آبان 1392 راس ساعت 19 در منزل جناب آقای رضایی واقع در شهرک ناجی آباد فاز یک برگزار می گردد.

*حضور تمامی اعضاء هیئت رئیسه ،هیئت امناء و کانون فرهنگی الزامی است.


192

لایو بازدید : 5 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)
بچه رو به مامانش :مامان چرا بابا کچله؟؟
مامانش :برا این که بابات خیلی فکر میکنه!
بچه :پس چرا تو موهات بلنده؟؟
مامانش :خفه شو!


لایو بازدید : 27 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

شاخه هاي علوم پزشكي در دعاي عرفه ي امام حسين (ع)

دکتر رضا خاني پور

عضو هيات علمي سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران r-khanipour @ Nlai.ir                      

چكيده

 

يكي از مهمترين اهداف رشته كتابداري و اطلاع رساني طبقه بندي و سازماندهي علوم و دانش ها است. نگارنده با امعان نظر در فرازهايي از دعاي شريف عرفه امام حسين (ع) متعلق به قرن 1 ق. به اكثر تقسيم بندي و شاخه هاي اصلي كنوني علوم پزشكي دست يافت. عبارات بخش مورد نظر مستقيماً مرتبط با اين تخصص ها يا گروه بندي ها است و موضوعاتي چون: آناتومي انسان، دستگاه گوارش، دستگاه عصبي، پوست، دندانپزشكي، گوش و حلق و بيني، چشم پزشكي، دستگاه تنفسي، قلب و عروق، خون، ارتوپدي، مغز و اعصاب و... را در بر دارد.

 

كليد واژه ها

دعاي عرفه، امام حسين (ع)، تاريخ علوم پزشكي، پزشكي، موضوعات وابسته پزشكي، تقسيمات علوم پزشكي، كتابداري پزشكي.

 

مقدمه

يكي از تعاريف سنتي كتابداري عبارتست از 'كاربرد دانش كتابها و كاربرد اصول، فنون و نظريه هاي مشخص در ايجاد، نگاهداري و سازمان دهي و استفاده از مجموعه كتابها و ديگر مواد موجود در كتابخانه و همچنين گسترش خدمات كتابخانه...' (2: 342).  در تعريفي ديگر اينگونه بيان شده كه كتابداري دانش و تبحري است كه مربوط به ادارة كتابخانه ها، مجموعه آنها، اقتصاد كتاب و كتابشناسي است. (2: 343).

 با توسعه و پيشرفت روزافزون علوم در تمامي شاخه ها و كاركردهاي نوين علم كتابداري و اطلاع رسانيمي توان اذعان داشت كتابداري امروزه علاوه بر داشتن معاني فوق علمي است كه از شناخت اجمالي دانش (طبقه بندي) و روابط طولي و عرضي اصطلاحات تخصصي آن با هدف دستيابي سريع و آسان به اطلاعات بحث مي كند. به بياني ديگر هدف اين علم، تبيين حد و مرز علوم، ايجاد روابط ميان آنها، سازماندهي و مديريت اطلاعات و مرتفع ساختن نيازهاي كاربران از طريق بازيابي جامع و مانع اطلاعات و اطلاع رساني به ايشان است.

 

پيدايش علوم پزشكي

          يكي از علل اصلي پيدايش علوم نياز بشر به تسخير طبيعت، حل معضلات مبتلا به و بازشناسي روابط موجود ميان پديده ها بوده است و در همين راستا بعنوان مثال مي توان به پيدايش علم پزشكي اشاره نمود. سبب اصلي ايجاد، رشد و توسعه دانش پزشكي وجود آلام و امراض از ابتداي خلقت بشر بوده است. در واقع چاره انديشي انسان و لزوم مقابله، درمان يا كاهش اين دردها موجد علم طب و گسترش آن شد.

          در اين راستا شناخت بيماريها و ارگانيسم بدن نيز از ديرباز مورد توجه قرار گرفت. بعدها بشر در دانش پزشكي به چنان پيشرفت شگرفي دست يافت كه از حالت شناخت كلي و عمومي اعضا به سمت و سوي تخصص هاي ويژه پيش رفت كه از جمله مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

1.       چشم پزشكي 2. دندان پزشكي 3. قلب و عروق 4. خون 5. ارتوپدي 6. بيمارهاي مفصلي 7. گوش و حلق و بيني 8. گوارش 9. پوست 10. آناتومي / علم تشريح و...

 رده بندي علوم پزشكي (ان. ال. ام.)

     به سبب گستردگي و توسعه علوم پزشكي و نياز به سازماندهي منابع حوزه علوم پزشكي اين رده بندي توسط كتابخانه ملي پزشكي آمريكا در دهه 1940 صورت پذيرفت كه كتابخانه هاي فعال در زمينه علوم پزشكي از آن استفاده نمودند. در اين رده بندي به جاي ردة R در رده بندي كنگره، از حرف W استفاده شده و تقسيمات فرعي ذيل آن قرار گرفته اند.

در اينجا به برخي از اين تقسيمات فرعي اشاره مي نمايم:

     سيستم گوارش WI؛     سيستم عصبي WL؛                         بيماريهاي پوست WR

     دندانپزشكي WU؛        بيماريهاي گوش و حلق و بيني WV؛        چشم پزشكي WW        

     تاريخ پزشكي WZ؛       سيستم قلبي عروقي WG؛                  سيستم هاي خوني و لنفاوي WH

     سيستم تنفسي WF؛   سيستم عضلاني WE

 

توجه به مسائل پزشكي در اسلام

          در قرآن كريم، احاديث و روايات منقول از حضرات معصومين (عليهم السلام) به نمونه هايي فراوان از عنايت دين مبين اسلام به موضوعات گوناگون علوم پزشكي برمي خوريم. از سفارشات بهداشتي، پزشكي و توجه به سلامتي گرفته تا بحث تغذيه و جز آن در اينجا به نمونه هايي چند اشاره مي شود:

1. و اذا مرضت فهو يشفين (قرآن، شعرا: 80).

و چون بيمار شوم او (خداوند) شفايم مي دهد.

2. و ابري ء الاكمه والابرص و احي الموتي باذن الله (قرآن، آل عمران: 49).

به اذن خدا، نابيناي مادرزاد و پيس را بهبود مي بخشم.

3. و اوحي الي النحل ان اتخذي من الجبال بيوتاً و من الشجر و مما يعرشون ثم كلي من كل الثمرات فاسلكي سبل ربك ذللاً يخرج من بطونها شراب مختلف الوانها فيه شفاء للناس ان في ذلك لايه لقوم يتفكرون (قرآن، نحل: 68 – 69).

و خداوند به زنبور عسل وحي كرد كه در كوهها و درختان و بلنديها منزل بگيريد سپس از ميوه هاي شيرين و شهد گلهاي خوشبو بخوريد و راه پروردگار خود را بپوئيد آنگاه از درون آنها شربتي شيرين به رنگهاي گوناگون بيرون مي آيد كه شفاي مردمان در آن است. مسلماً در اين آيت و نشانه اي است براي گروهي كه تفكر مي كنند.

4. پيامبر اكرم (ص) فرمودند: العلم علمان، علم الاديان و علم الابدان.

دانش بر دو گونه است: دانش دينها و دانش بدنها (3: ج 1، 32).

5. حضرت علي (ع):

ان من البلاء الفاقه و اشد من ذلك مرض البدن و اشد من ذلك مرض القلب و ان من النعم سعه المال و افضل من ذلك صحه البدن و افضل من ذلك تقوي القلوب (3: ج 1، ص 134).

يكي از گرفتاريها تنگدستي است. سخت تر از آن بيماري است و سخت تر از آن هم بيماري دل. يكي از نعمتها توانمندي مالي است و برتر از آن، تندرستي و سلامتي است و بهتر از آن نيز تقواي دلها است.

6. امام باقر (ع):

... و اعلم انه لا علم كطلب السلامه و لاسلامه كسلامه القلب (3: ج 1، 32).

بدان كه نه هيچ دانشي چون طلب سلامتي است و نه هيچ سلامتي اي چون سلامت قلب.

7. امام صادق (ع):

ما استشفي للناس بمثل العسل (3: ج 2، 398).

مردم به چيزي مانند عسل شفا نمي يابند.

 

دعاي عرفه

          مرحوم محدث قمي در مفاتيح آورده است كه بشر و بشير فرزندان غالب اسدي نقل كرده اند در آخرين ساعات روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسين (ع) بوديم. آن حضرت با جمعي از خاندان، فرزندان و شيعيان از چادر بيرون آمدند و با نهايت خضوع و خشوع در طرف چپ كوه ايستادند. روي مبارك خود را به طرف كعبه گردانيدند؛ دستها را تا مقابل صورت بالا بردند و اين دعا را خواندند. (1: 29).

 

دعاي عرفه و شاخه هاي علوم پزشكي

          نگارنده ضمن قرائت دعاي عرفه و دقت در واژه شناسي فرازهاي آن، انواع تخصص هاي جديد علوم پزشكي را استخراج نمود كه از حيث تاريخ علوم پزشكي، تقسيمات و شاخه هاي علوم پزشكي حائز اهميت و بسيار جالب توجه است.

حضرت سيدالشهدا (ع) در فرازهايي از دعاي شريف عرفه به پيشگاه باريتعالي عرضه مي دارد كه:

'... ان لوحاولت و اجتهدت مدي الاعصار و الاحقاب لو عمرتها ان اودي شكر واحده من انعمك ما استطعت ذلك...

‌] آري‌، اي خداي مهربانم [اگر با اين همه نعمت هاي آشكار و پنهان تو بخواهم و بكوشم و در تمامي قرون و اعصار در آنها زندگي نمايم و بخواهم كه شكر يكي از نعمت هايت را به جاي آورم ناتوان خواهم بود...' (1: 48).

اينك به واژه ها يا فرازهايي از اين دعاي با عظمت اشاره مي نمايم كه در آنها شاخه ها و تقسيمات علوم پزشكي (در زمان حدود 13 قرن پيش) متجلي است:

ثم ما صرفت و درات عني اللهم من الضر و الضراء اكثر مما ظهر لي من العافيه والسراء و انا اشهد يا الهي بحقيقه ايماني و عقد عزمات يقيني و خالص صريح توحيدي و باطن مكنون ضميري و علايق مجاري نور بصري و اسارير صفحه جبيني و خرق مسارب نفسي و خذاريف مارن عرنيني و مسارب صماخ سمعي و ما ضمت و اطبقت عليه شفتاي و حركات لفظ لساني و معرز حنك فمي و فكي و منابت اضراسي و مساع مطعمي و مشربي و حماله ام راسي و بلوع فارغ حبايل عنقي و ما اشتمل عليه تامور صدري و حمايل حبل و تيني و نياط حجاب قلبي و افلاذ حواشي كبدي و ما حوته شراسيف اضلاعي و حقاق مفاصلي و قبض عواملي و اطراف اناملي و لحمي و دمي و شعري و بشري و عصبي و قصبي و عظامي و مخي و عروقي و جميع جوارحي و ما انستج علي ذلك ايام رضاعي و ما اقلت الارض مني و نومي و يقظتي و سكوني و حركات ركوعي و سجودي ان لو حاولت و اجتهدت مدي الاعصار و الاحقاب لو عمرتها ان اودي شكر واحده من انعمك ما استطعت ذلك. (1: 46 – 47)

 

فرازهاي پزشكي دعاي عرفه به تفكيك واژه ها و عبارات

رديف

واژه / فراز / عبارت عربي

ترجمه فارسي

تخصص / شاخه

معادل انگليسي

1.       علايق مجاري نور بصري / رشته هاي مجاري نور چشم/ چشم پزشكي Ophthalmology   

2.       اسارير صحفه جبيني/ خطوط نقش پيشاني ام/ پوست   Dermatology

3.       خرق مسارب نفسي/ شكاف راه هاي تنفسم/ پوست

4.       خذاريف مارن عرنيني/ نرمه تيغه بيني ام/ گوش و حلق و بيني   ENT (ear nose and throat)   

5.       مسارب مساخ سمعي/ راه هاي امواج صدها به پرده صماخ گوشم/ گوش و حلق و بيني

6.       ما ضمت و اطبقت عليه شفتاي/ آنچه كه لبهايم آنها را در بر گرفته و هنگام روي هم نهاده شدن ميان خود دارد/ دندان پزشكي  Dentistry 

7.       حركات لفظ لساني/ حركات تلفظ و اداي زبانم / گوش و حلق و بيني   ENT (ear nose and throat)   

8.       معزز حنك فمي و فكي/ محل پيوستن فك بالا و پائينم/ گوش و حلق و بيني

9.       منابت اضراسي/ رستنگاه دندانهايم/ دندان پزشكي   Dentistry          

 

10.   مساع مطعمي و مشربي  / عامل چشيدن خوراكي ها و آشاميدنيهايم/ گوش و حلق و بيني

 ENT                 

11.   حماله ام راسي/ استخوان حافظ مغز سرم /  مغز و اعصاب  Neurology             

12.   بلوغ فارغ حبايل عنقي/ لوله فرو دادن غذا در گردنم/ دستگاه گوارش    Gastroenterology

13.   ما اشتمل عليه تامور صدري/ با آنچه كه درون سينه ام در بر گرفته است قفسه سينه   Internal medicine 

14.   حمايل حبل وتيني/ بند رگ گردنم نخاع/ قلب و عروق    Cardiology         

15.   نياط حجاب قلبي/ آويزه پرده قلبم/ قلب و عروق      Cardiology        

16.   افلاذ حواشي كبدي/ قطعه هاي اطراف كبدم/ دستگاه گوارش   Gastroenterology    

17.   ماحوته شراسيف اضلاعي/ آنچه كه خميدگي دنده هايم در بر گرفته/  طب داخلي   Internal medicine    

18.   حقاق مفاصلي/ گودي بندهاي مفاصلم/ ارتوپدي    Orthopedics                

19.   قبض عواملي و اطراف اناملي/ قبض عوامل فعال درونم/ طب داخلي   Internal medicine    

20.   و لحمي و دمي/ و گوشت و خونم/ خون  Hematology

21.   شعري و بشري/ مو و پوستم/ پوست  Dermatology

22.   عصبي اعصابم/ مغز و اعصاب    Neurology

23.   عظامي/ استخوانهايم/ ارتوپدي  Orthopedic

24.   مخي/ مغزم/ مغز و اعصاب  Neurology

25.   عروقي/ رگ هايم/ قلب و عروق    Cardiology 

26.   جميع جوارحي/ همه اعضايم / آناتومي / علم تشريح  Anatomy

 

ترجمه كامل عبارات پزشكي دعاي شريف عرفه:

بار الها، وانگهي آن ضررها و زيانها را كه از من برگردانيدي، بيش از آن عافيت و نعمت هايي است كه به من عنايت فرمودي و اي خداي من، با حقيقت ايمانم گواهي مي دهم و با عهد استوار و محكم قاطعيت هاي يقيني كه دارم و با خلوص توحيد صريحي كه در دلم موجود است و با اعماق پنهاني درونم و رشته هاي مجاري نور چشمم و خطوط نقش پيشانيم و با شكاف راه هاي تنفسم و نرمه تيغة بيني ام و طرق امواج صداها به صماخ و استخوان گوشم و با آنچه كه لب هايم آن را در بر، و در هنگام روي هم نهاده شدن ميان خود دارد. و با حركات لفظي زبانم و محل پيوست فك بالا و فك پايينم و رستنگاه دندانهايم و عامل چشيدن
خوراكي ها و آشاميدني هايم، با عامل حمل ]فعاليت يا استخوان[ حافظ مغز سرم و لولة فرو دادن غذا و آشاميدني در درون چنبره گردنم و با آنچه كه درون سينه ام در بر گرفته است و حمائل ]بند[ رگ گردنم و آويزة پرده قلبم و با قطعه هاي اطراف كبدم و آنچه كه خميدگي دنده هايم در بر گرفته و گودي بندهاي مفصل ها و قبض عوامل فعال درونم و بند انگشتانم و گوشت و خون و مو و ظاهر پوست و اعصاب و ني و استخوانها و مغز و رگها و همة اعضايم و با آنچه كه در دوران شيرخوارگي در بدنم بافته شده است و با آنچه كه زمين از من بر خود حمل نموده است و با خواب و بيداري و سكون و حركات و ]ركوع و سجود[، آري، اي خداي مهربانم، اگر با اين همه نعمتهاي آشكار و پنهان تو بخواهم و بكوشم، و در تمامي قرون و اعصار در آنها زندگي نمايم و بخواهم كه شكر يكي از نعمت هايت را بجاي بياورم ناتوان خواهم بود. (1: 47 – 48).

آري كسي كه از نعمت عظماي هستي و عافيت برخوردار است با اين جملات باهر النور امام حسين (ع) آشنايي و معرفت بسيار نزديكي دارد و همو مي تواند بفهمد و بگويد كه:

هنگام تنگدستي در عيش كوش و مستي                          كاين كيمياي هستي قارون كند گدا را

 

 

مآخذ:

1. جعفري، محمدتقي. نيايش امام حسين (ع) در صحراي عرفات. تهران: موسسه نشر كرامت، 1378.

2. سلطاني، پوري. راستين، فروردين، دانشنامه كتابداري و اطلاع رساني. تهران: فرهنگ معاصر، 1379.

3. محمدي ري شهري، محمد. دانش نامه احاديث پزشكي. ترجمه حسين صابر. قم: دارالحديث، 1385.

 

1.

 . National Library of Medicine Classification (N.L.M. Classification)

 . etymology. ريشه شناسي واژه ها                                                                                                                                                    

 . Linguistics علم و آگاهي از تلفظ و اداي حروف   


لایو بازدید : 15 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

حالا که آمده‎ای

سلام

حالا که نمی‎روی

خداحافظ

ای همه شب‎هایی که با هم

                            گریه کردیم

 

حالا که آمده‎ای

چه لباس‎های مهربانی پوشیده‎اند

                     همه‎ی این کلماتی که از تو می‎گویند

حالا که آمده ای

همین جا بنشین

و فقط از خدا بپرس

                      چقدر با هم بودن خوب است

 

حالا که آمده ای

هی بر نگرد و هی پشت سرت را نگاه نکن

گنجشک های آن شهر دور دست هم

                                     برای خود فکری می کنند

حالا که آمده ای

هی دست و دلم را نلرزان

هی دلواپسم نکن

اگر نمی مانی

بیابان های بی باران

                       منتظرم هستند

 

حالا که آمده ای

همین پرنده بی طاقت

                      که تو را گم کرده بود

با خیال راحت

              دلش را بر می دارد و

                           به جانب جنگل های دور می رود

حالا که آمده ای

خدا هم خوشحال است

دیگر وقتش را نمی گیرم

 

حالا که آمده ای

نمی خوابم

وقتی منتظر کسی نیستی

                        چه قدر بیداری بهتر است

حالا که آمده ای

پیشاپیش همه باران ها به دیدارت می آیم

خودت به من آموخته ای

                      برای دیدن دریا

دلی و

       دیگر هیچ

 

حالا که آمده‎ای

همه برمی‎خیزند

همه سلام می‎کنند

همه می‎خندند

حالا که ‎آمده‎ای

مگر چه خبر شده است؟!

 

حالا که آمده‎ای

حافظ درست گفته است

یوسف گمگشته‎ی من

 

حالا که آمده‎ای

همه‎ی کلیدها و همه‎ی کلمات را جا می‎گذاریم و

                             به کوهستان‎های بی‎کلید و بی‎کلمه برمی‎گردیم

 

حالا که آمده‎ای

از من می‎پرسی

                  این عصا و این عینک چیست

من از سال‎های بی باران با تو چیزی نمی‎گویم

حالا که آمده‎ای

می‎گویم چه ماجرای قشنگی است

              کبوترها دانه‎هایشان را در زمین می‎خورند و

                                      امتحانشان را در آسمان پس می‎دهند

حالا که آمده‎ای

قبول کن

جاده‎ها به جایی نمی‎رسند

                     این بار از مسیر رودخانه می‎رویم

 

حالا که آمده ای

من هم موافقم

در امتحان بعدی

                 ورقه هایمان را سفید می دهیم

سفیدِ سفید

مثل برف

 

حالا که آمده ای

چترت را ببند

در ایوان این خانه

                     جز مهربانی نمی بارد

 

حالا که آمده ای

من هم همین را می گویم

میان من و تو فاصله ای نیست

میان من و تو تنها پرنده ای ست

                               که دو آشیانه دارد

 

حالا که آمده ای

کنارم بنشین

بخند

دیگر برای پیر شدن فرصتی نیست...

 

حالا که آمده ای

گوشت بدهکار حرف آدم بزرگ ها نباشد

با تقویم چه کار داری

سیب که داریم

سفره هفت سینی مهیا کن



حالا که آمده ای

این ساعت شماطه دار

                     دیگر به درد ما نمی خورد

مردمان کوهستان

                  فقط با صدای بال پرندگان بیدار می شوند

حالا که آمده‎ای

همین یک کلمه کافی است

آمده‎ای

  محمد رضا عبدالملکیان


لایو بازدید : 12 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:8.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:107%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

چه قدر شبیه داستان ها بود روزی که با صورت لطیفت اولین لبخند را بر من و زدی...

و چه نا جوان مردانه بود روزی که با شجاعت،اطمینان و خوش حالی اولین زخم را بر دلم زدی...

هر شب از دلم از زخم هایت می سوزد و صدای توبه هایم به معراج می رود...

ولی فردا دوباره با لبخند های دل فریب خود مرا غرق در هوایی می کنی که کلمات از بیان آن عاجز اند....

بیا و با ما سر سازگاری بگذار که زخم های این دل دوایی جز اعتیاد به تو ندارد...


امروز دوستان خوبم یه سایت در زمینه تی شرت محرم دیدم خوشم اومد عکس های تی شرت محرم را از این سایت گذاشتم

تی شرت ماه محرم

تی شرت ماه محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

تی شرت های محرم

تی شرت های محرم


لایو بازدید : 7 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

خداي مـלּ

در ميــآלּ اين همـﮧ چشـــمـ  ،

نگـــــــــآه تو

مرا بـﮯ نياز مـﮯ سازد

از هر نگـــــآهـــﮯ ...

 


لایو بازدید : 9 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)
وفا نكردي و كردم، خطا نديدي و ديدم
شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
كشيدم از تو كشيدم، شنيدم از تو شنيدم

كي ام، شكوفه اشكي كه در هواي تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به روي شكوه دويدم

مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم
چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم

چو شمع خنده نكردي، مگر به روز سياهم
چو بخت جلوه نكردي، مگر ز موي سپيدم

بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم

نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشيدم

جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم

به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم

وفا نكردي و كردم، بسر نبردي و بردم
ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟

این شعر زیبا را مهرداد اوستا به دلیل خیانت معشوقه اش نسبت به او سروده است.

در پست بعد داستانش رو براتون میذارم...


لایو بازدید : 38 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

درزندگی زخم هایی هستند که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد ...

این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد ، چون عموماً باور دارند که این دردهای باور نکردنی را جز اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند .

و اگر کسی بنویسد یا بگوید ، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی کنند .

زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله افیون و مواد مخدر است .

در طی تجربیات زندگی متوجه شدم که چه ورطه ی هولناکی میان من و دیگران است و فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد . تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگه دارم

 

و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم ، فقط برای این است که خودم را به سایه ام معرفی کنم !

حالا میخواهم سرتاسر زندگی خودم را مانند خوشه انگور در دستم بفشارم و عصاره ی آنرا ، نه ! شراب آن را قطره قطره در گلوی خشک سایه ام بچکانم  .

 به درک ! میخواهد کسی کاغذ پاره های مرا بخواند ، میخواهد هفتادسال سیاه هم نخواند . من فقط برای اینکه احتیاج به نوشتن دارم که برایم ضروری شده !  

 من محتاجم ، پیش از پیش محتاجم که افکار خود را به موجود خیالی خودم ، به سایه ی خودم ارتباط بدهم  چون ناخوشی ، دنیای جدیدی در من تولید کرد ، یک دنیای ناشناس ، محو و پر از تصویر ها و رنگ هایی که در حال سلامت نمیشود تصور کرد !

چیزی که تحمل ناپذیر است حس میکردم از همه این مردمی که میدیدم و میانشان زندگی کردم دور هستم ولی یک شباهت ظاهری ، یک شباهت محو و دور و در عین حال نزدیک من را به آنها مربوط میکرد ... حضور مرگ !

ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که مارا از فریب زندگی نجات میدهد ، و در ته زندگی اوست که مارا صدا میزند و به سوی خودش میکشاند !

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 19
  • بازدید کلی : 274